صندلی شکسته

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

صندلی شکسته

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

آرومم کن

با تمام وجود از درون می لرزم حس تکراری ترس و گریه منو از خود بی خود می کنه باز هم آن حال و هوای بی خبری و فارغ از دغدغه ای که از آن بیزارم را می خواهم. امان از این دنیا و اجبار بودنش من هستم ولی روحی برای زندگی ندارم از این تبعید مادام العمر ناراحتم می ترسم وقتی بهم احتیاج دارند نباشم خدا یا آرومم کن.

نظرات 1 + ارسال نظر
اسکاتوش دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت 15:58

چجوری انتظار آرامش داری وقتی آرامش رو از یه نفر دیگه گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرسی از نظر تون . بنده آرامش چه کسی را گرفتم !!!!؟؟؟ . اسکاتوش تو مرده ای بیش نیستی پس در آرامش کامل به سر میبری خوش بحالت نه غم داری نه غصه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد